داستانی درباره سام اکس (Sam Axe) در ماموریتی در آمریکای لاتین و دیدگاهی (منظره ای) به گذشته نظامی او.

دو دوست که از شغل خود ناراضی هستند تصمیم می گیرند برای کمی تفریح به ارتش بپیوندند.

پس از اینکه دانش آموز یهودی آمریکایی پل گراف و دوست آفریقایی-آمریکایی اش جانی در حال کشیدن علف کشیدن (وید) لو میروند، پل به مدرسه خصوصی برادر بزرگترش که توسط خواهر دونالد ترامپ مریان اداره می شود فرستاده می شود. علیرغم برخورد نژادستیزانه با او، خانواده پل تمام تلاش خود را می کنند تا از او حمایت کنند.

«سرهنگ جک اونیل» (راسل) فرماندهی یک تیم داوطلب را برای رد شدن از یک حلقه (به شکل یک دروازه ی ستاره ای در کهکشان) و گذر در تونل زمان به عهده می گیرد. خیلی زود گروه به صحرایی در سیاره ای دیگر منتقل می شوند. صحرانشیان که شبیه مردم مصر باستان هستند سرکرده ای دارند که زندگی جاودان دارد و جسمش به طور مداوم تازه و باطراوت می شود ...

هشت سال پس از حوادث پارک ژوراسیک، دکتر «آلن گرانت» به زندگی عادی خودش پرداخته و بدور از هر دایناسور زنده ای مشغول انجام تحقیقات روی فسیلهای دایناسورها است. اما متاسفانه کمبود پول برای تحقیقات باعث می شود که پیشنهاد یک بازرگان ثروتمند به نام «پائول کربی» را برای انجام یک پرواز کوتاه روی جزیره سورنا که دومین مرکز تحقیقاتی روی دایناسورها است را بپذیرد. چیزی که دکتر گرانت نمی داند اینست که کربی نیاز به کمک یک متخصص دایناسورها دارد تا به او و همسرش کمک کند که پسر ۱۴ ساله شان اریک را که با پاراگرایدل در جزیره سقوط کرده نجات دهند.